هستی شناسی قدسی در اساطیر
نویسندگان
چکیده
شناخت وجود و موجود، دل مشغولیِ دیرپای و اصلی انسان است. هستی شناسی اسطوره ای، گونه ای از تلاش آدمی در این زمینه است که تأثیر ماندگاری بر پیدایی و پرورش افکار و کنش های بشر داشته است. در اسطوره، بر حَسَب برخی اصول مسلّم، از رهگذر «مینوی ساختن گیتی» یا «گیتیانه کردن مینو» به صورت بندی نظام هستی شناختی اقدام می شود. مطابقت و عینیّت گیتی با مینو، حضور و تجلی خدایان به مثابه عوامل تقدس و در نتیجه، واقعیّت جهان، جانمندانگاری گیتی و امکان ارتباط انسان با آحاد موجودات، فقدان تمایزی روشن میان «عالم ثبوت» (عین یا گیتی) و «عالم اثبات» (ذهن)، وجود پیوند ذاتی میان انسان و گیتی از طریق انبازی آن دو در امر مینوی، زیستن بر مبنای الگوهای مثالی سلوک خدایان و بازآفرینی افعال ایزدان از طریق تکرار آنها در شعائر، از ارکان هستی شناسی اسطوره ای و از عملکردهای مبتنی بر آن به شمار می آیند. در این منظر، انسان و جهان برخوردار از سرمنشأ الاهی و محضر و مجلای امر قدسی اند و به میزان انکشاف امر مینوی در آنها، از تقدس و واقعیّت برخوردارند. در اسطوره، واقعیّت، امر قدسی است و نامقدس، عدم.
منابع مشابه
هستیشناسی قدسی در اساطیر
شناخت وجود و موجود، دلمشغولیِ دیرپای و اصلی انسان است. هستیشناسی اسطورهای، گونهای از تلاش آدمی در این زمینه است که تأثیر ماندگاری بر پیدایی و پرورش افکار و کنشهای بشر داشته است. در اسطوره، بر حَسَب برخی اصول مسلّم، از رهگذر «مینوی ساختن گیتی» یا «گیتیانه کردن مینو» به صورتبندی نظام هستیشناختی اقدام میشود. مطابقت و عینیّت گیتی با مینو، حضور و تجلی خدایان به مثابة عوامل تقدس و در نتیجه، واقعیّ...
متن کاملهستی شناسی مولانا
مولوی تمام اجزای آفرینش را نمودی از جلوه های بی همتای خداوند می یابد، که خداوند در آن بهاندازه و درخور استعداد خلایق، تظاهر به وجود نموده است. از این رو، در نظرگاه مولوی، هستیآیینه ای است که خداوند دائماً در آن جلوه گری می کند. مولوی تمامی اجزای هستی را مملو از معنامی یابد و معنا را به تعبیر استاد خویش شمس تبریزی همان خدا می داند. او آدمیان را در این عرصهفرا می خواند که با فراست ذهن و طهارت باطن...
متن کاملریاضیات، هستی شناسیِ نیستی (نقدی بر هستی شناسی آلن بدیو)
آلن بدیو، فیلسوف معاصر فرانسوی، به تبیین گونهای هستیشناسی مبتنی بر مفهوم نیستی پرداخته است، چارچوبی هستیشناسانه موسوم به هستیشناسی تفریقی که از کثرتی محض سخن میگوید. داعیه بنیادین این قسم هستی شناسی را تز«ریاضیات هستیشناسی است»، تشکیل میدهد که به باور بدیو تنها از طریق نظریه مجموعه ها قابل تبیین است. او میکوشد تا به یاری ریاضیات، مفهوم واحد را بهطور کامل از هستیشناسی کنارگذارد. در ای...
متن کاملمبانی هستی شناسی امامیه (3)
بخش نخست این نوشته با عنوان «دیدگاه سلفیه در مبانی هستی شناسی» در شماره 85 منتشر گردید و قسمتی از بخش دوم با عنوان «مبانی هستی شناسی امامیه» نیز در شماره 86 از نظر شما گذشت، اکنون در این شماره، ادامة «مبانی هستی شناسی امامیه» و سپس بخش سوم را با عنوان «مقارنه و تطبیق آرای امامیه و سلفیه در هستیشناسی»، می آوریم، امیدواریم مورد توجه و استفاده خوانندگان قرار گیرد:
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
عنوان ژورنال:
پژوهش های ادیانیجلد ۳، شماره ۵، صفحات ۹۹-۱۱۴
کلمات کلیدی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023